تو از این دشت خشک تشنه روزی کوچ خواهد کرد و
اشک من تورا بدرود خواهد گفت
نگاهت تلخ و افسرده است
دلت را خارخار ناامیدی،آذرده است
غم این نا بسامانی،همه توش وتوانت را از تن برده است
تو را کوچیدن از خاک،دل بر کندن از جان است
تو با چشمان غمباری که روزی چشمه ی مهتابست
واینک حسرت افسوس بر آن سایه افکنده است
خواهی رفت
واشک من تورا بدرود خواهد گفت
سلام خوبی؟؟
وبلاگ خوبی داری با مطالب زیبا !
خوشحال میشم به وبلاگ من هم سربزنی و نظرتو راجع به تبادل لینک بگی
ممنون
فعلا